مسافران کربلا

شهدای پایگاه مقاومت بسیج سردار شهید قندی(پیرعلم-سیدجلال)شهرستان بابل

مسافران کربلا

شهدای پایگاه مقاومت بسیج سردار شهید قندی(پیرعلم-سیدجلال)شهرستان بابل

مسافران کربلا

کربلا را اهل کربلا می شناسند، آنانی که تا پای جان ایستادن پای ارزشها را در جبهه ها آنقدر تمرین کردند تا در امتحان الهی پذیرفته شدند. و جبهه و درسهایش همچنان جاری است...
باید مسافر کربلا شد و از میادن مین شیطان نفس عبور کرد تا به وادی مرام حسینی، به کربلا رسید...

سردار شهید محمد صادق(عباس)قندی

جمعه, ۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۱۰ ق.ظ

سردار شهید محمد صادق(عباس) قندی:                                            

تاریخ ولادت: 1339/3/20

تاریخ شهادت: 1359/8/9

عملیات و محل شهادت: کوی ذوالفقاری آبادان

محل دفن: گلزارشهدای آرامگاه معتمدی بابل

بقیه متن در ادامه مطلب...


 

فرازی از زندگی نامه سردار شهید محمد صادق(عباس) قندی:

سردار شهید محمد صادق قندی در سال1339 در شهرستان بابل متولد شد از زمان طفولیت با اسلام خو گرفته و آثار شجاعت و شهامت در او نمودار بود او در بعضی از حرفه های ورزشی مهارت خاصی داشت.

شهید قندی از سن هفت سالگی به مدرسه رفت تحصیلات خود را تا کلاس ششم متوسطه ادامه داد اما موفق به اخذ دیپلم نشد.

در سال 1355 فعالیت های او آغاز گشت و در اواخر سال56 شدت یافت او در پخش اطلاعیه و تصویرهای امام امت خمینی کبیر نقش به سزایی داشت. در تاریخ 15/7/57 در آغاز درگیریهای خیابانی با دژخیمان پهلوی در بابل اولین نفری بود که از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت او آنقدر در دل ماموران رژیم رعب و وحشت ایجاد نمود که حتی در حال بستری بودن در بیمارستان چندین بار به دستگیری او اقدام نمودند که با مخالفت و اعتراض پزشکان روبرو شدند.

در اوایل پیروزی انقلابدر کمیته مستقر در راهنمایی و رانندگی فعالیت نمود سپس به جهاد سازندگی بابل رفت بعد از آن در شت های شبانه سپاه فعالیت داشت پس از در گیریهای انقلاب فرهنگی در اوائل تابستان59 در دادگاه منکرات به عنوان فرمانده عملیات از کنار دریا تا خزرشهر به فعالیتش ادامه داد.

او یکبار به یاری برادران افغانستانی شتافت و مدتی هم در آنجا دوشادوش رزمندگان افغانی با ابر قدرت شرق مبارزه نمود، قبل از شروع جنگ تحمیلی قصد عزیمت به فلسطین را داشت،اما با شروع جنگ تحمیلی آن را بر جنگ در لبنان ترجیح داد.

در تاریخ23/6/59از بابل به قصد جبهه عازم تهران شد و مدت یک هفته دوره سلاح سنگین و تخریب را در پادگان ولی عصر گذراند،سپس در تاریخ 3/7/59 از تهران به جبهه گیلانغرب اعزام شد.در تاریخ 25/7/59/به همراه برادران سپاه نطنز به جبهه اهواز و پس از طی دوره کوتاه مدت سلاح سنگین به جبهه آبادان و خونین شهر رفت.در تاریخ9/8/59در کوی ذوالفقار آبادان در پی یک نبرد نا برابر لشگریان حق با باطل هنگامیکه تانکهای صدامیان کافر قصد عبور از پل شناور را داشتند با کمک دیگر شیرهای بیشه اسلام جلوی سیاه گوشان صدام را گرفتند و از حرکت آنها جلو گیری و آنها را مجبور به عزیمت نمودند و خود به لقاالله پیوست.


آخرین نامه شهید قندی که در تاریخ8/8/59 برای خانواده نوشت و روز بعد شهید شد که گویا  وصیت نامه او باشد:

سلام بر شهیدان،سلام بر پدر و مادری که زحمات زیادی برایم کشیده و حق فراوانی بر گردنم دارند، از آن روزی که من به اتفاق چند نفر دیگر که از بابل حرکت کردیم، چند روز در تهران وبعد به کرمانشاه رفتیم از کرمانشاه به گیلانغرب و تا بعد از عید قربان درآنجا بودیم،از آنجا با بچه های سپاه نطنز به خوزستان عازم شدیم و چند روزی دراهواز و از آنجا به آبادان و الان چند روزی است که در سنگرهای آبادان و خونین شهر هستم و وضع سنگرهای این منطقه خوب است و سربازان بعثی عراق همیشه تصمیم به تصرف کردن شهر را دارند که نقشه های آنان نقش بر آب می شود، وبه ناچار از بصره توپهای دور زن آنها در آنجا مستقر میباشد،توپ خمسه خمسه و توپهای دیگر را به طرف شهر آتش میکشد و بر اثر زدن این توپها چند نفر زخمی و شهید میشوند و به امید خدا تا چند روز دیگر این مناطق به طور کلی از نیرو های بعثی پاکسازی میشود و حتی تا قلب عراق هم پیش خواهیم رفت انقلاب عراق را هم به پیروزی برسانیم و ماندن در این مناطق جنگی آنقدر برای روحیه خوب است که دیگر حد ندارد و همچنین ایمان کامل تر می گردد.

شما ای پدر و مادر وشما ای برادر وخواهر و شما ای اقوام و افرادی که نتوانستید در این مناطق با دشمن در ستیز باشید، لا اقل در هر جایی که هستید چه اوقات بیکاری و چه در سر نماز لحظه ای آرام ننشینید و از خدا و از امام زمان بخواهید که به رهبر عزیزمان امام خمینی(ره)طول عمر و سلامتی کامل و همچنین به تمام نیروهای مسلحی که برای حفظ اسلام و قرآن دفاع می کنند همه وهمه را در پناه خودش محفوظ داشته و دشمنانشان را نابود گرداند و بالاخره من قصد دارم که تا پیروزی نهایی این منطقه و تا نگرفتن عراق و نرفتن به زیارت مرقد ائمه اطهار ،مخصوصا زیارت امام حسین(ع)در کربلا تا آنجا که خدا مرا یاری کند برنگردم و از نیامدنم ناراحت نباشید،هر وقت به فکر من افتادید خود را به جای پدران و مادرانی که چند جوان که من خیلی از آنها پایین تر بودم از دست داده اند بیفتید تا ممکن است خیالتان کمی راحت بشود.

دیگر عرضی ندارم بجز سلامتی تمام اهل خانواده و همچنین سلامتی رهبر عزیزمان امام خمینی (ره)

به امید پیروزی اسلام و تمام مسلمین جهان

مرگ بر صدام یزید کافر

عباس قندی 8/8/59

 

 

 

  • سید تائب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی